باختم در عشق اما باختن تقدیر نیست ، ساختم با درد"تنهایی" مگر تقدیر چیست ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو تو عشق من ، امید من بودی / تو میراثی از دل تنگم بودی
تو رفتی و من ماندم و "تنهایی" / تو دفتر خاطرات قشنگم بودی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در حسرت دیدار تو ام گفتم تا بدانی / از من تا تو صد سال راه است و جدایی
حال شب است و غم و "تنهایی" / افسوس که نیست برایمان هیچ راه وصالی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آفرین باد بر مرگ ، آفرین باد بر مرگ که با دست های سیاهش تو را خواهد کشت :"تنهایی"
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دست بر شانه هایم میزنی تا "تنهایی" م را بتکانی ، به چه می اندیشی ؟ تکاندن برف از روی شانه آدم برفی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بس که دیوار دلم کوتاه است ، هرکه از کوچه "تنهایی" ما می گذرد ، به هوای هوسی هم که شده ، سرکی می کشد و می گذرد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به همان قدر که چشم تو پر از زیبایی است ، بی تو دنیای من ای دوست پر از "تنهایی" است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت ، در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت ، خواست "تنهایی" ما را به رخ ما بکشد ، طعنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وفای اشک را نازم که در شبهای "تنهایی" ، گشاید بغض هایی را که پنهان در گلو دارم .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم و به اندازه هر برق نگاهت نگران ، تو به اندازه "تنهایی" من شاد بمان
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نرو تنهام نزار با درد و غم هام / اگه چه دلخوری از خیلی حرفام
به قرآنی که از سایش گذشتم / به مرگ هر دوتامون خیلی تنهام
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تورا به یاد آن روز ، تورا به یاد گلبرگ های خشک آن روز خشکیده ، تورا به روز اول بار دیدنت ، تورا به اولین نگاه عاشقانه ، تورا به یاد باران روز نیامده ات ، تورا به "تنهایی" روز رفتنت ، تورا به باران روز برگشتنت ، تنهایم مگذار دیگر
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آنگاه که "تنهایی" تو را می آزارد ، به خاطر بیاور که خدا بهترین های دنیا را تنها آفریده !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در زندگی به کسانی دل می بندیم که نمی خواهندمان و از وجود کسانی که می خواهندمان بی خبریم ، شاید این باشد دلیل "تنهایی" مان
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زندگی چون قفس است ، قفسی تنگ پر از "تنهایی" ، و چه خوب است دم غفلت آن زندان بان ، و سپس بال و پر عشق گشودن ، بعد از آن هم پرواز
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در زندگی به کسانی دل می بندیم که نمی خواهندمان و از وجود کسانی که می خواهندمان بی خبریم ، شاید این باشد دلیل "تنهایی" مان
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هفت شهر عشق ، شهر اول : نگاه و دلربایی ، شهر دوم : دیدار و آشنایی ، شهر سوم : روزهای شیرین و طلایی ، شهر چهارم : بهانه ، فکر جدایی ، شهر پنجم : بی وفایی ، شهر ششم : دوری و بی اعتنایی ، شهر هفتم : اشک ، آه ، "تنهایی"
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در غریبانه ترین لحظه ی "تنهایی" خود ، چشمهایم را که در آن دریایی از محبت موج میزند به تو خواهم بخشید ، تا هیچ گاه به پاکی احساسم شک نکنی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غروب غمهایت را به هر قیمتی خریدارم ، اگر همدم شبهای "تنهایی" من باشی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
و بعد از تو دلم از عطش عشق طغیان کرد ، گاه از دو روزنه ی رخسارم ، گاه در نگاهی پوچ در تاریکی شب هایم ، گاه در باز دمی اندوهناک که با زحمت از قفس آزاد شده و پایانش خدا را شکر می گویند و گاه در وجودم که به هیچ پایانی نمی رسید مگر ، "تنهایی" ، "تنهایی" ، "تنهایی"
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
می بینی ای لحظه های خالی از احساس تهی ، می بینی که چه صدای خرد شدن دست های خزان شده اش در دست های "تنهایی" کسل آور است و تو را نیز بی رمق می کند ، آه ، پس او چه گوید ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ای کاش تنها یک نفر هم در این دنیا مرا یاری کند ، ای کاش می توانستم با کسی درد دل کنم تا بگویم که ، من دیگر خسته تر از آنم که زندگی کنم تا ابد غم شبهایم را ، تا بفهمد درد تن خسته و بیمارم را ، قانون دنیا "تنهایی" من است و "تنهایی" من قانون عشق است و عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگه بی هوا کسی وارد زندگیت شد بدون کار خدا بوده ! اگه بی محابا دلها از دستها بهم گره خورد بدون کار خدا بوده ! اگه گریه هات تو خنده غفلت دیگران شنیده نشد تا خرد نشی بدون تنها محرمت خدا بوده ! حالا هم اگه دلت شکسته و بغض "تنهایی" خفه ات کرده شک نکن تنها مرحمت خداست که از سر تواضع یه بهونه واسه نوازشت گیر آورده
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد ، دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد ، به من می گفت "تنهایی" غریب است ببین با غربتش با من چه ها کرد ، تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد ، او هرگز شکستم را نفهمید اگرچه تا ته دنیا صدا کرد
عکس دختران ایرانی کلیک کن